دینا جوندینا جون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

خاطرات دینا☆

زمستان 92

امسال یه زمستون سرد و پر برف رو داشتیم چهار پنج دفعه برف حسابی اومد و حتی یه روز به خاطر برف  زیاد همه ادارات و مدارس و حتی بانکها  هم تعطیل شدند .دینا کوچولوی ما هم حسابی برف بازی کرد و  آدم برفی درست کردیم . خداروشکر امسال کمتر سرما خوردی   اول دیماه آبتین کوچولو پسر دایی دینا گلی هم به دنیا اومد                        شب یلدا آماده شدی بریم خونه مامان بزرگها با کیف و تلی که خودم برات بافتم برعکس پارسال که زیاد دوست نداشتی بریم بیرون امسال شدی مثل خودم عاشق خرید و گردش البته دختر خیلی خوبی هستی و خیلی اصرار نمیکنی که چیزی که میخو...
25 بهمن 1392

روزهای پاییزی

روزها به سرعت میگذره و من کمتر وقت میکنم بنویسم فصل پاییز رو خیلی دوست دارم بخاطر رنگهای  قشنگش به خاطر هوای خوبش و مهتر از همه بخاطر اینکه دینا جونم تواین ماه به دنیا اومده   این عکسها رو یه روز پاییزی رفتیم باغ و گرفتیم  یه روز دیگه با هم رفتیم ده بالا و تو طبیعت قشنگ اونجا چند تا عکس انداختی                               چند تا عکس قشنگ دیگه هم داری که چون با موبایل بابا ازت گرفتیم حجمش رو باید خیلی کم میکردم و عکسات بی کیفیت میشد .این روزها بیشتر تو خونه ایم مهد که نرفتی یعنی دوست داشتی ولی...
25 آذر 1392
1